کاپو گیتار (باره بند) چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟

کاپو گیتار (باره بند) چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟

adf83a71930feb5162873d04e51e637e -

آموزش های مقدماتی گیتار

 استفاده از کاپو (باره بند) به نوازندگان می‌کند که بدون نیاز به گرفتن باره و استفاده از آکوردهای پیچیده، در گام‌های مختلف به اجرای آهنگ بپردازند. در ادامه کمی بیشتر به روش استفاده از کاپو و انتخاب باره بند مناسب می‌پردازیم. برای مشاهده‌ی مطالب بیشتر می‌توانید به بخش راهنمای خرید گیتار مراجعه کنید.
بیشتر بخوانید: راهنمای کامل انتخاب پیک گیتار و معرفی پیک های موجود در بازار
باره بند چیست؟
کاپو یا باره بند ، یک گیره‌ی کوچک است که به دسته‌ی گیتار متصل می‌شود و سیم‌ها را در یک فرت خاص می‌بندد. به این ترتیب اگر گیتار را در حالت دست‌باز اجرا کنید، نت‌های فرتی که کاپو بر روی آن بسته شده شنیده خواهند شد. معمولا سطح باره بند از مواد نرم تهیه شده است تا به سیم‌ها و گیتار آسیبی نرسد.
اگر کاپو را به فرت دوم وصل کنید، سیم‌ها در فرت دوم بسته خواهند شد و در نتیجه تمامی نت‌های این فرت در حالت دست باز شنیده می‌شوند. اگر همین کار را با انگشت اول انجام دهیم و تمامی سیم‌ها را در فرت دوم به پایین فشار دهیم، با دست خود به اصطلاح یک باره ایجاد کرده‌ایم. تکنیک باره گیری توسط گیتاریست‌ها به شکل مداوم انجام می‌شود. در پست دیگری نحوه‌ی گرفتن آکوردهای باره دار را با جزئیات توضیح داده‌ایم.
استفاده از کاپو راه ساده‌تری برای گرفتن باره است. کاپو یک باره‌ی همیشگی را در فرتی خاص نگه می‌دارد و کار شما را ساده می‌کند. در ادامه به روش‌های استفاده بهتر از باره بند می‌پردازیم.
چگونه از کاپو استفاده کنیم؟
مجددا فرض می‌کنیم که کاپو روی فرت دوم بسته شده است. (هرچند می‌توانید از آن در تمامی فرت‌ها استفاده کنید.) در حالت دست باز و استاندارد نت‌های گیتار E, A, D, G, B, E هستند. پس از بستن کاپو نت‌های دست‌باز به F#, B, E, A, C#, F#  تغییر خواهند کرد.
در زبان موسیقی این نت‌ها به اصطلاح یک گام بالاتر از نت‌های پیشین هستند. پس از بستن کاپو روی فرت دوم، می‌توانید آکورد C را در شکل عادی آن اجرا کنید. به یاد داشته باشید که کاپو (حالت دست‌باز) روی فرت دوم است پس آکورد از فرت سوم شروع می‌شود. به دلیل اینکه پس از بستن کاپو صدای گیتار یک گام بالاتر رفته، آکوردی که اجرا می‌کنید D خواهد بود.
اگر آهنگی را با آکوردهای G ،Am و C اجرا کنید (که در گام C ماژور است) با کاپو بر روی فرت دوم، آکوردهای Bm ،A و D را خواهید شنید و گام جدید آهنگ در D ماژور است. هرچه کاپو را بالاتر ببندید، گام آهنگ نیز بالاتر خواهد رفت. مهم‌ترین دلیل برای تغییر گام آهنگ، هماهنگی آن با گام صدای خواننده و در نتیجه اجرای ساده‌تر آن است.
گروه بیتلز در آهنگ Here Comes the Sun از کاپو در فرت هفتم استفاده کرده‌اند. به همین دلیل گیتار صدایی زیر (مشابه صدای ماندولین) دارد. آکوردهای این آهنگ بدون کاپو در گام D ماژور هستند اما با کاپو به گام A ماژور می‌رسند.

چه افرادی از باره بند استفاده می‌کنند؟
برای افراد تازه کار، باره بند راه ساده‌تری برای اجرای آهنگ‌های دشوار (در مقایسه با گرفتن باره با انگشت) است. هرچند بسیاری از نوازندگان حرفه‌ای نیز از کاپو استفاده می‌کنند.
بسیاری از آهنگسازها از باره بند برای استفاده‌ی ساده‌تر از گیتار و اجرای آکوردهای عادی در طول دسته‌ی گیتار استفاده می‌کنند. همچنین با استفاده از باره بند می‌توان به سادگی آهنگ را در گام‌های مختلف امتحان کرد. بسیاری از نوازندگان فلامنکو نیز از کاپو در چند فرت اول برای اجرای گام‌های سنتی‌‌تر استفاده می‌کنند. کاپو همچنین سیم‌ها را به دسته نزدیک‌تر و در نتیجه اجرای آکوردها و ملودی‌ها را ساده‌تر می‌کند.
انتخاب بهترین کاپو
کاپو در طراحی‌های مختلف عرضه می‌شود. بسیاری از کاپوهای موجود در بازار (از جمله شاب، UGY و فندر) مانند گیره عمل می‌کنند. قیمت این کاپوها با توجه به کیفیت آن‌ها از ۳۵ هزار تومان شروع می‌شود و تا چندصد هزار تومان می‌رسد. کاپوهای دیگری نیز توسط شرکت دانلوپ عرضه می‌شوند که طراحی ساده‌تری دارند و با یک بند دور گیتار بسته می‌شوند. این کاپوها معمولا با قیمتی پایین‌تر از نمونه‌های گیره‌ای فروخته می‌شوند و برای افرادی با بودجه‌ی کمتر مناسب هستند.
به یاد داشته باشید که هر گیتار (آکوستیک،‌ کلاسیک و الکتریک) کاپوی منحصر به فرد خود را دارد که سیم‌ها را به شکل مناسب با فرت تماس می‌دهد. فرت برد گیتارهای آکوستیک و الکتریک کمی خمیده است و در نتیجه کاپوی این گیتارها نیز خمیده است. اما گیتارهای کلاسیک فرت‌هایی مسطح و پهن دارند و کاپوهای مخصوص این گیتارها نیز با همین مشخصات طراحی می‌شوند.
با این وجود که استفاده از کاپو بسیار کاربردی است، بهتر است تنها به استفاده از آن تکیه نکنید. دانش آکوردهای خود را افزایش دهید و باره گرفتن با دست را نیز یاد بگیرید. اگر سوالی دارید یا می‌خواهید نکته‌ای را به متن بالا اضافه کنید، حتما آن را در بخش کامنت‌ها با ما در میان بگذارید.
منبع: Take Lessons

 

 کاپو گیتار (باره بند) چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟ مقاله موسیقی –

بیوگرافی اریک کلپتون

بیوگرافی اریک کلپتون

7f40795e915b32da5b935db870912ad8 -

اریک کلپتون

 اریک کلپتون در طول زندگی کاری خود تاریخ سبک‌های بلوز و راک را بازنویسی کرد و به تنها هنرمندی تبدیل شد که ۳ بار به تالار افتخارات راک راه یافته است. در ادامه با زندگینامه اریک کلپتون و مسیر موفقیت آشنا می‌شوید.
بیشتر بخوانید: مصاحبه اریک کلپتون درباره فستیوال کراس رودز
کلپتون در سال ۱۹۴۵ و در شهری به نام ریپلی در انگلستان به دنیا آمد. مادرش در سن کم او را رها کرد و به همین دلیل سرپرستی او را مادربزرگ و پدربزرگش به عهده گرفتند. اریک می‌گوید به دلیل سختی‌های کودکی و کنار آمدن با دوری از خانواده‌اش، در ۱۵ سالگی به گیتار روی آورد. او خیلی زود عضو گروهی به نام روستر شد و در سال ۱۹۶۳ در کلوب‌های لندن به همراه نوازندگانی از جمله کیت ریچاردز، به نوازندگی و جم پرداخت. در همان سال بود که اجرایی از گروه یارد بردز را دید و تصمیم گرفت به این گروه ملحق شود. یاردبردز تا آن زمان نیز گروه موفقی بود. هرچند خیلی زود سبک بلوز را رها کرد و به سبک محبوب‌تر پاپ سایکودلیک بپردازد.
این تغییر سبک، کلپتون را قانع کرد که از گروه جدا شود. او برای مدتی به کارهای دیگر (از جمله کارگری ساختمان) مشغول بود. تا اینکه جان مایال از او خواست به گروهش (بلوز بریکرز) بپیوندد. او در همین گروه، نوازندگی بلوز خود را تقویت کرد و تبدیل به چهره‌ی اصلی سبک بلوز در انگلستان شد. مایال همچنین برای نخستین بار کلپتون را به آواز خواندن تشویق کرد. او پس از ترک مایال به همراه جیمی پیج (لد زپلین) به اجرا پرداخت و سپس با همراهی جک بروس (نوازنده‌ی بیس) و جینجر بیکر (نوازنده‌ی درام) گروهی به نام Cream را راه‌اندازی کرد. در همین سال‌ها کلپتون به عنوان یک نوازنده‌ی برجسته مطرح شد. آهنگ‌های این گروه شامل تک‌نوازی‌های بلندی از کلپتون بود که اکثرا با گیتارهای گیبسون (لس پال و ۳۳۵) اجرا می‌شدند. کلپتون در اکثر طول اجرا نزدیک به اعضای بند و پشت به جمعیت به نوازندگی می‌پرداخت. او در این سال‌ها اجرای سولوی آهنگ While My Guitar Gently Weeps از گروه بیتلز و We’re Only in It for the Money از فرانک زاپا را نیز به عهده گرفت.
به دلیل مشکلات داخلی، Cream خیلی زود از هم پاشید. هرچند سبک نوازندگی و دیدگاه آن‌ها به موسیقی، الهام‌بخش بسیاری از گروه‌های راک پس از آن‌ها بود. بعد از جدایی از گروه،‌ کلپتون به نیویورک رفت و به عنوان نوازنده‌ی مهمان در بسیاری از گروه‌های موسیقی حاضر شد. هرچند خیلی زود نخستین آلبوم شخصی خود (به نام «اریک کلپتون») را به بازار عرضه کرد. در این آلبوم او ترانه‌ی مشهور After Midnight (از جی جی کیل) را اجرا کرد و به رتبه‌ی ۱۸ جدول موسیقی آمریکا رسید. این آلبوم همچنین برای نخستین بار کلپتون را به عنوان یک خواننده مطرح کرد.
یکی از کاورهای آلبوم لیلا از Derek and The Dominos
در همین سال، کلپتون عاشق همسر بهترین دوست خود، جرج هریسون،‌ از گروه بیتلز شد. او برخی از بهترین آثار خود از جمله لیلا (Layla) را برای پتی بوید (همسر هریسون)‌ نوشت و همزمان گروهی به نام Derek and The Dominos را آغاز کرد. تنها آلبوم این گروه لیلا نام دارد که در کنار این آهنگ، شامل چندین کاور از آهنگ‌های استاندارد بلوز است. در این آلبوم گیتاریست اسطوره‌ای، دوین المن، نیز در بسیاری از ترک‌ها نوازندگی می‌کند. کلپتون در سال ۱۹۷۹ با بوید ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۹ از او جدا شد. او همچنین در سال‌های حضور در Derek and The Dominos با اعتیاد به الکل و مواد مخدر دست و پنجه نرم می‌کرد و همین مشکلات باعث شد که اعضای گروه از هم جدا شوند.
اعتیاد و افسردگی، کلپتون را برای ۲ سال خانه نشین کرد. در نهایت پیت تاونزند (نوزانده‌ی The Who) با برگزاری کنسرتی او را راضی به برگشت به موسیقی کرد. این کنسرت و آلبوم بعدی کلپتون (461 Ocean Boulevard) با استقبال بی‌نظیری روبرو شدند. اریک نیز در سال ۱۹۷۴ اعتیاد به مواد مخدر را ترک کرد.
از آن سال تا پایان ۱۹۸۵، کلپتون آلبوم‌های بسیار موفقی از جمله Slowhand و Backless را منتشر کرد. او در این سال‌ها از سبک بلوز فاصله گرفت و موفق شد آهنگ‌های راک خود را به رتبه‌های بالای جدول موسیقی آمریکا و بریتانیا برساند. پس از جدایی از همسرش در سال ۸۵، برای ترک اعتیاد به الکل (که حالا جای مواد مخدر را گرفته بود) به یک مرکز توانبخشی رفت. او سال بعد با هنرپیشه‌ی ایتالیایی، لوری دل‌سانتو، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج پسری به نام کانِر بود.
کلپتون بخش زیادی از اوایل دهه‌ی ۹۰ میلادی را به اجرای کنسرت پرداخت و آلبوم مشهور ۲۴ شب را از اجراهای زنده‌ی خود در رویال آلبرت هال لندن منتشر کرد. در این آلبوم نوازندگان بزرگی از جمله بادی گای، جیمی وان و فیل کالینز او را همراهی می‌کنند. هرچند در همین سال‌ها بود که زندگی، روی سخت خود را به کلپتون نشان داد. در سال ۱۹۹۰ دوست اریک و نوازنده‌ی بزرگ گیتار، استیوی ری وان و دو نفر از اعضای گروه کلپتون در راه برگشت از کنسرت او دچار سانحه‌ی هوایی شدند و جان خود را از دست دادند. سال بعد کانر (پسر او)، در چهار سالگی از ساختمانی ۵۰ طبقه سقوط کرد و در اثر این حادثه از دنیا رفت. کلپتون به مصرف الکل برگشت و مدتی از صحنه دور بود.
اریک کلپتون درحال اجرا در مجموعه‌ی Unplugged
پس از مدتی پیشنهاد ساخت موسیقی فیلم راش (۱۹۹۱) به اریک پیشنهاد شد و او ترانه‌ی Tears in Heaven را که برای پسر خود نوشته بود، در قالب همین فیلم منتشر کرد. سپس در شبکه‌ی MTV کنسرت Unplugged خود را اجرا کرد که برنده‌ی ۶ جایزه‌ی گرمی (از جمله آلبوم سال، آهنگ سال و اجرای سال) شد. او در سال ۱۹۹۴ آلبوم From the Cradle را منتشر کرد که تبدیل به پرفروش‌ترین آلبوم بلوز در تاریخ این سبک شد.
 کلپتون اواخر دهه‌ی ۹۰ و سال‌های پس از آن را به انتشار آلبوم‌های مختلف از جمله آلبومی برای ادای احترام به رابرت جانسون (اسطوره‌ی بلوز) و بی بی کینگ (با همراهی خود او) منتشر کرد. او همچنین در سال ۹۶ آهنگی به نام Change the World را با همکاری تهیه‌کننده‌ی مشهور، کنی ادموندز، منتشر کرد که در قالب موسیقی فیلم Phenomenon (با بازی جان تراولتا) منتشر شد.
اریک کلپتون در سال ۲۰۰۷ کتاب زندگی‌نامه‌ی خود را منتشر کرد و به همین دلیل یک خبرنگار کانادایی به دنبال یافتن پدر او رفت. کلپتون آهنگ My Father’s Eyes را برای پدرش خوانده بود. مشخص شد که پدر کلپتون، ادوارد والتر فرایر، یک سرباز کانادایی بوده که پس از جنگ جهانی خانواده‌ی اریک را ترک کرده است. او همچنین نوازنده‌ی پیانو و ساکسیفون بود و چندبار ازدواج کرد. پدر اریک در سال ۱۹۸۵ و بدون اطلاع از توانایی‌های پسر خود از دنیا رفته بود.
کلپتون در مصاحبه‌ای در حاشیه‌ی مستند جدید خود، گفته است: «مطمئن نیستم چگونه از دهه‌ی ۷۰ میلادی زنده بیرون آمدم. به هر نحوی از جهنم بیرون آمدم و یک فرصت دیگر پیدا کردم. حالا در کنار خانواده‌ام هستم و به اندازه‌ی همان سال‌ها از نواختن گیتار لذت می‌برم.»
منبع: Rolling Stone

 

 بیوگرافی اریک کلپتون مقاله موسیقی –

چاهیان: دغدغه ثبت و حفظ میراث موسیقی محلی را دارم

چاهیان: دغدغه ثبت و حفظ میراث موسیقی محلی را دارم
29eb3972cea2b1212788d9d506daf04d -

چاهیان: دغدغه ثبت و حفظ میراث موسیقی محلی را دارم موسیقی

2018-02-25 19:26:08





مژگان چاهیان


اخیرا شما سلسه برنامه هایی داشته اید در ارتباط با معرفی و بررسی موسیقی خراسان و سخنرانی هایی ارائه داده اید و دعوت کرده اید از هنرمندان موسیقی خراسان برای اجرای برنامه. لطفا در مورد این پروژه ها هم صحبت بفرمایید.


بله، بعد از ارائه پایان نامه کارشناسی ارشد آهنگسازی ام در تیر ماه ۹۵، در مهر ماه همان سال به سخنرانی در نشست تخصصی موسیقی شمال خراسان در فرهنگستان هنر تهران دعوت شدم.


در آذرماه ۹۵ به دعوت دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران به عنوان پایان نامه برتر ارشد آهنگسازی دعوت به سخنرانی در هفته پژوهش در دانشکده موسیقی شدم.
در اردیبهشت ماه ۹۶ مقاله جدید من تحت عنوان “تاثیر نغمات موسیقی قدیم بر آهنگسازی معاصر” در دومین فستیوال بین المللی موسیقی معاصر تهران برگزیده و انتخاب شد و من در موزه هنرهای معاصر تهران سخنرانی داشتم.


در اردیبهشت ماه ۹۶ اولین نشست تخصصی موسیقی نواحی ایران را با حمایت و همکاری دانشکده موسیقی و همچنین موسسه موسیقی پارسین در دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران برگزار کردم و در تیر ماه ۹۶ هم مقاله ام تحت عنوان “بررسی و تحلیل تکنیک های آوازی مقام های لو و هرایی” در فصلنامه تخصصی موسیقی زنگار منتشر شد.


اما در ارتباط با اولین نشست تخصصی موسیقی نواحی ایران در دانشکده موسیقی باید خدمت شما عرض کنم که این برنامه از مجموعه سلسله کنسرت های پژوهشی در دانشکده موسیقی است که با همکاری دانشکده موسیقی و حمایت ریاست محترم دانشکده جناب آقای حمیدرضا دیبازر و همچنین معاون محترم آموزشی و پژوهشی جناب آقای احسان ذبیحی فر شکل گرفت.


در اولین نشست با همکاری جناب آقای رضا نادری مقدم، مدیریت محترم موسسه موسیقی پارسین، برنامه با تمرکز بر روی موسیقی شمال خراسان اجرا شد.
هدف از این نشست ها سامان دهی وجوهات آموزشی و پژوهشی در این حوزه و تحلیل موسیقی با هدف باز شناسی نواهای بومی است.


اندیشه ایجاد چنین برنامه ایی در ذهن من از زمانی شکل گرفت که متوجه شدم در شمال خراسان موسسه موسیقی پارسین مجموعه برنامه هایی را برای حمایت از هنرمندان موسیقی منطقه خودشان راه اندازی کرده اند. من هم که همیشه دغدغه این را داشته ام که برای حفظ این میراث بستر سازی مناسبی شود تا بتوانیم آثار ارزشمند موسیقی نواحی ایران را به صورت علمی ثبت و تحلیل کنیم، طی صحبت هایی که با آقای رضا نادری مقدم داشتم از هنرمندان آن منطقه دعوت کردم تا به دانشکده موسیقی تشریف بیاورند و اجراهای ارزشمندی داشته باشند. در این برنامه علاوه بر اجرای هنرمندان موسیقی شمال خراسان، جناب آقای حمیدرضا دیبازر به عنوان ریاست محترم دانشکده موسیقی سخنرانی داشتند و بنده هم آثاری را که آن روز در دانشگاه اجرا شد بررسی و تحلیل کردم و بدین ترتیب ما اولین کنسرت پژوهشی خود را در دانشکده موسیقی اجرا کردیم.


این برنامه آغاز کننده تداوم همکاری هنرمندان موسیقی نواحی با دانشگاه است و امیدواریم که در آینده این همکاری همچنان ادامه داشته باشد و ما بتوانیم در سلسه برنامه های آینده از هنرمندان موسیقی مناطق دیگر دعوت به عمل آوریم و همچنین از همکاری سایر دانشجویان موسیقی و اساتید هم بهره مند شویم تا با یاری یکدیگر این آثار ارزشمند را در ادامه مسیر تلاش پژوهشگران موسیقی جاودان سازیم.


به عنوان آخرین سوال این که آخرین پروژه شما در زمینه آهنگسازی چه بوده است؟

بعد از پایان نامه کارشناسی ارشد آهنگسازی، من آهنگسازی را به صورت جدی تری ادامه دادم و همچنان هم فراگیری آهنگسازی را ادامه خواهم داد اما اثر جدیدی که آهنگسازی کردم و در تیرماه ۹۶ به اتمام رساندم اثری است برای ترومبون و ارکستر که “آوای صلح” نام دارد و با مضمون صلح و همبستگی نوشته شده است. (۱)




پی نوشت




۱- لازم به ذکر است که مژگان چاهیان در مرداد ماه ۹۶ در مسابقه آهنگسازی “سیمف” به عنوان آهنگسازان منتخب برگزیده شده است و به زودی اثر جدید او توسط “آنسامبل آلترنانس” از پاریس اجرا خواهد شد.

چاهیان: دغدغه ثبت و حفظ میراث موسیقی محلی را دارم مطالب مشابه

شریف لطفی در شیراز سخنرانی خواهد کرد

نت پیانو

شریف لطفی در شیراز سخنرانی خواهد کرد

شریف لطفی در شیراز سخنرانی خواهد کرد موسیقی

2018-02-24 15:28:42



روز چهارشنبه نهم اسفند ماه سال جاری به همت آموزشگاه موسیقی نگین فارس و با حمایت مرکز موسیقی حوزه هنری انقلاب اسلامی فارس، شیراز میزبان شریف لطفی است. وی برنامه ریزی و تدوین رشته های تحصیلی موسیقی برای دوه های کارشناسی ناپیوسته، کارشناسی و کارشناسی ارشد را پس از انقلاب به عهده داشته و نیز رهبر و بنیان گذار ارکستر فیلارمونیک تهران است. شریف لطفی سالها به عنوان نوازنده هورن ارکستر سمفونیک تهران و آهنگساز و مدرس موسیقی شهرت دارد.


از شریف لطفی آثار متعددی در زمینه آهنگسازی آثار متعددی منتشر شده است. او آهنگسازی فیلم هایی مانند: مادیان (کارگردان: علی ژکان)، سامان (کارگردان: احمد نیک آذر)، کنار برکه ها (کارگردان: یدالله نوعنصری)، دخترک کنار مرداب (کارگردان: علی ژکان)، پرنده آهنین (کارگردان: علی شاه حاتمی)، مسافران دره انار (یدالله نوعنصری)، آهوی وحشی (حمید خیرالدین)، دو همسفر (اصغر هاشمی)، سکوت کوهستان (کارگردان: یدالله نوعنصری)، سریال رعنا (کارگردان: داوود جغری)، سریال عطر گل یاس (کارگردان: بهمن زرین پور) را بر عهده داشته است. دو کتاب ارزشمند روش نوین مبانی اجرای موسیقی و اندیشه های موسیقایی از تالیفات ایشان است.



ابوالفضل (چکاد) زنده بودی مسئول برگزاری این نشست می گوید:

«بسیار خوشحالیم که توانستیم استاد شریف لطفی را به شیراز دعوت کنیم تا علاقمندان موسیقی بتوانند از فرصت های ایجاد شده نهایت استفاده را ببرند. او موسیقیدانی متواضع و بی حاشیه است که عمر خود را صرف ارتقای فرهنگ و موسیفی و تربیت جوانان این سرزمین کرده و سخن در مورد جایگاه و مقام او، مثنوی هفتاد من کاغذ را می طلبد. وقتی با ایشان در مورد سمینار شیراز صحبت کردیم با روی باز و گشاده استقبال کردند و گفتند همه عزیزان در هر جای ایران نور چشمان من هستند و آن چنان متواضع اند که بیان کردند در صورت امکان برنامه را رایگان برگزار کنید زیرا باید بدانیم که باید از علم مان انفاق کنیم. ما نیز خواسته ایشان را به دیده منت نهادیم.»



زنده بودی خاطر نشان می کند: «تاکنون در شیراز شرکت در چنین نشست هایی منوط به تهیه بلیط بوده و هیچ ارگانی هیچ گونه تخفیفی حتی برای دانشجویان موسیقی قائل نشده است و ما به دنبال آن هستیم که بتوانیم به عنوان دغدغه ای فرهنگی و مسئولیتی که بر دوشمان است در این راستا قدمی برداریم و مفتخریم که استاد شریف لطفی با مناعت طبعشان دعوت ما را پذیرفته اند. در همین راستا اولین برنامه در شانزدهم دی ماه سال جاری با حضور پروفسور نویمن، رئیس دپارتمان موسیقی شناسی هاله آلمان برگزار شد که با استقبال پر شور شیرازی ها مواجه گردید.»


این برنامه با همکاری صمیمانه مرکز موسیقی حوزه هنری انقلاب اسلامی فارس روز چهارشنبه نهم اسفند در تالار اندیشه حوزه هنری انقلاب اسلامی فارس از ساعت ۱۷ برگزار خواهد شد و حضور برای علاقمندان آزاد است.





شریف لطفی در شیراز سخنرانی خواهد کرد مطالب مشابه

نقد تاریخ نگاری موسیقی ایرانی (I)

نقد تاریخ نگاری موسیقی ایرانی (I)
591e6674b43ea829ca732f0ae6a225c5 -

نقد تاریخ نگاری موسیقی ایرانی (I) موسیقی

2018-02-23 23:26:50






نقد تاریخ نگاری موسیقی ایرانی*

تاریخ نگاری در مقوله ی هنر، در فرهنگ ایرانی و فارسی بیشتر به شعر و ادبیات اختصاص یافته و تنها در این بخش است که بررسی های تاریخی مفصل، معتبر و متنوع موجود است. بررسی های تاریخی در هنرهای دیگر، از جمله موسیقی، کم یاب اند و آنچه که هست (چنان که در این نوشته بررسی خواهد شد) چندان معتبر و مفصل نیستند.


از آن جا که موسیقی اساساً نوعی سیستم ارتباطی صوتی است، از بسیاری جهات با سیستم
ارتباطی و صوتی زبان مشابهت دارد و قابل مقایسه است. به این علت در این نوشته همواره برای
توضیح بیشتر و دقیق تر، از مقایسه و نشان دادن تشابهات و تفاوت های زبان و ادبیات با موسیقی
کمک گرفته ام.


تاریخ ادبیات ایران، در حقیقت تاریخ ادبیات زبان فارسی است، در حالی که از یک طرف در ایران
زبان های دیگری هم بوده و هستند که ادبیات خاص خود را داشته و دارند و از طرف دیگر زبان
فارسی در محل های مختلفی مورد استفاده بوده و هست که همیشه بخشی از ایران نبوده و اکنون
نیز نیستند. علاوه بر این ملیت، زادگاه و حتی زبان مادری شاعران و نویسندگان ادبیات فارسی در
بودنش «فارسی» این تاریخ نگاری نقشی ندارند، چرا که ادبیات زبان فارسی پدیده ای است که
به طور دقیق قابل تعریف و شناسایی است و به کمک این شناخت می دانیم که آغاز ادب فارسی و
نخستین شاعر پارسی گو به قرن سوم هجری (قرن نهم و دهم میلادی) منسوب است. (۱)


اما تعریف موسیقی ایران یا ایرانی، شناسایی و تعیین حدود آن در طول تاریخ به این سادگی و دقت امکان پذیر نیست. بنابراین در وهله ی نخست به این سوال می پردازم که شناخت و تعریف موسیقی ایرانی در تاریخ نگاری ها چگونه انجام یافته و اصولاً برای این مهم چه امکاناتی موجود است. آیا موضوع نوشته های فارابی تا مراغی تئوری موسیقی ایرانی است؟ و اصولاً موسیقی ایرانی چگونه شناسایی می شود؟



در تاریخ نگاری ها از موسیقی ایرانی تعریف مستقیم و دقیقی داده نمی شود، اما تلویحاً در درجه اول ایرانی بودن موسیقی دان و در مرحله بعدی فارسی زبان بودن او و هرجا که لازم افتد فرهنگ ایرانی و یا فرهنگ اسلامی به عنوان عوامل تعیین کننده نوع و حد و مرز موسیقی ایرانی بودن موسیقی به «ایرانی» قابل شناسایی هستند. بیش از همه در تاریخ نگاری ها برای شناسایی متوسل شده اند.






پی نوشت


۱- تاریخ ادبیات در ایران، نوشته ی ذبیح الله صفا، جلد اول، ص ۱۶۳












*با افزوده ها و بازنگری نسبت به انتشار اولیه در فصلنامه ماهور شماره ۹ پائیز ۱۳۷۹

نقد تاریخ نگاری موسیقی ایرانی (I) مطالب مشابه

لیر یا چنگ ارجان (IV)

لیر یا چنگ ارجان (IV)
560cbce27eaeb45b8ea0231f883fddd1 -

لیر یا چنگ ارجان (IV) موسیقی

2018-02-22 19:26:01






درباره چنگ و لیر و جایگاه آنها در رده بندی زاکس- هورن بوستل

موسیقی شناسان آلمانی و اتریشی “Curt Sachs” و “Erich von Hornbostel” سیستم رده بندی سازها را در ۱۹۱۴ ارائه دادند. خط کلی این رده بندی برمبنای بررسی اولین صفت مشترک سازها یعنی ویژگی فیزیکی ارتعاش ساز بنا شده است. بر این اساس سازها به پنج دسته تقسیم می شوند:


* سازهای پوستی (membranophones) که تولید صدای آنها ناشی از ارتعاش پوست است.

* سازهای خودآوا (idiophones) که تولید صدای آنها ناشی از ارتعاش جسم سخت یا انعطاف پذیر است.

* سازهای زهی (chordophones) که تولید صدا ناشی از ارتعاش سیم است.

* سازهای بادی (Aerophones) که تولید صدا ناشی از ارتعاش ستون هوا است.

*سازهای الکتریکی (Electrophones) که تولیدی صدای آنها ناشی از وجود جریان الکتریسیته است.



طبق رده بندی زاکس- هورن بوستل چنگ و لیر به دلیل مشابهت عامل مولد صدا که همان سیم مرتعش است در رده “سیم آوا” (chordophone) قرار می گیرند. با این حال این سیستم رده بندی همانند دیگر روشهای طبقه بندی و براساس صفات مشترک موجود بین اشیا لایه بندی های مختلفی را شامل می شود. در این سیستم رده بندی برای تفکیک جایگاه سازها هم از شیوه نامگذاری استفاده می شود و هم از شیوه کدینگ عددی.


در این رده بندی برای سازهای زهی عدد ۳ استفاده می شود و بر اساس صفات ممیزه لایه های جدید رده بندی تعریف و عدد دیگری اختصاص می یابد.


در رده بندی فوق الذکر سازهای زهی در ابتدا براساس پیچیدگی ساختار به دو لایه تقسیم می شوند:

– سازهای زهی ساده یا زیترها با کد ۳۱ که محفظه تشدیدشان بخشی از ساز نیست. در واقع با حذف محفظه تشدید ساز کماکان صدادهی دارد.


– سازهای زهی مرکب با کد ۳۲ که محفظه تشدیدشان بخشی از ساز است. با حذف محفظه تشدید ساز دیگر از بین رفته است.



چنگ و لیر در لایه دوم قرار می گیرند. در لایه دوم ۳ سطح دیگر وجود دارد:

– لوت (Lute) با کد ۳۲۱: در این سطح سیم ها بر روی سطح فرضی قرار دارند که موازی با سطح محفظه تشدید است.

– چنگ با کد ۳۲۲: در این سطح سیم ها بر روی سطح فرضی قرار دارند که عمود بر سطح محفظه تشدید است.

– چنگ-لوت با کد ۳۲۳: ترکیب از ساختمان چنگ و لوت.

در دسته لوت ها با توجه به ماهیت ساختاری خود می توان سطوح دیگری را تشخیص داد از جمله لیر (Lyre) با کد ۳۲۱٫ ۲٫

لیر یا چنگ ارجان (IV) مطالب مشابه

درباره‌ی پتریس وسکس (VI)

این مقاله توسط پرنیا علی نژاد نشر گردیده است

منبع اصلی مقاله نیز وب سایت گفتگوی هارمونی می باشد جهت مشاهده مقاله اصلی به وب سایت گفتگوی هارمونی مراجعه فرمایید

درباره‌ی پتریس وسکس(VI)

 

aa3031855dc1d93faaed4f207f0c92ac -

درباره‌ی پتریس وسکس (VI) موسیقی

2018-02-21 15:29:50

پتریس وسکس

در آغاز این قرن در سال ۲۰۰۵ وسکس قطعه‌ی دیگری با عنوان کانتو دی فورتزه برای دوازده ویولنسل و فیلارمونیک برلین نوشت. او می‌گوید «این قطعه با قسمتی ساکن و خاموش شروع می‌شود. قلب کار شامل دو موج گسترشی است. ابتدا قطعه به آرامی فرود می‌کند و دور می‌شود تا با موفقیت به اوج برسد. سپس منجر به یک نقطه‌ی عطف می‌شود. در مقایسه، بیشتر قطعات و ترکیبات من در سکوت حل می‌شوند. نقطه‌ی اوج کانتو در فورتزه در یک فورتیسیمو بسیار پر قدرت وجود دارد. من متوجه شده‌ام که با موسیقی می‌توان جهان را متعادل نگه داشت.»

کانتابیله پر آرچی (Cantabile Per Archi) اولین قطعه‌ی سازی است که در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ توسط وسکس نوشته شده. علاوه بر این اولین قطعه نوشته شده او برای ارکستر است که منحصراً برای ارکستر زهی نوشته شده. این قطعه میان دیگر قطعاتش بسیار مهم و محبوب شد. قطعه‌ا‌ی تک موومانی که کاراکتر آن با ادامه‌ای خاص در گسترش به اوجی بسیار قوی به حالت و احساس بسیار خوب و مثبت می‌رسد. او نیز گفته است «من آرام آرام ولی خیلی زود فهمیدم که صدای ساز زهی صدای ایده‌آل من است بر پایه‌ی این که من هیجان زده و خوش حال می‌شوم با یک حس آواز بی‌انتها که یک قدرت نیرومند است.

زهی‌ها بهترین صدای پیام من هستند همچنین می‌توانم آن‌ها را به بهترین حالت بخوانم.» کانتابیله پر آریچی یکی ازمثبت‌ترین و آرام‌ترین مجموعه‌های اوست که وجود نور، امید، نظم در آن مشهود است. این قطعه کاراکتری یکپارچه و ملودی سلیس و مشخصی دارد که احساس یک آواز بی پایان و بی وقفه را می‌دهد همچنین با استفاده از موتیف‌های دیاتونیک و ملودیکی که به آهنگ‌های محلی موسیقی لتونی نزدیک است روشنی به روح مثبت و قوی این مجموعه گواهی می‌دهد.

چهار قطعه‌ی سازی دیگر با نام چشم‌انداز ساخته شده‌اند. این قطعات چشم انداز با پرندگان (Landscape With Birds)، چشم انداز سفید (White Landscape)، چشم انداز از کره‌ی زمین سوخته (Landscape Of The Burnt-Out Earth) و چشم انداز سبز (Green Landscape)هستند. علاوه بر این همه‌ی آن‌ها برای قطعات سولو نوشته شده‌اند. تمام قطعه‌های چشم انداز وسکس تک موومانی هستند ولی در ساخته‌های قبل هر کدام از تم‌ها تفسیری خاص و شخصی از فرم داشتند. با این اوصاف می‌توان دید که یک اصل عادی و معمول گسترش در چنین قطعاتی وجود دارد از جمله تکرارهای متفاوت ملودی‌های کوچک و ساختارهای هارمونیک، خلق یک تظاهرات طولانی مدت، از احساسات خاص، ویژه و رنگ‌های متفاوت.

وسکس می‌گوید «گاه شرح تمامی جزئیات و عناصر یک قطعه امری غیر ممکن است. هر قطعه‌ای مانند بچه‌ا‌ی کوچک به دنیا می‌آید. و المان‌هایی از احساسات و خلق و خوی آهنگساز را در بر دارد. خلق هر قطعه‌ای اسراری با خود به همراه دارد و این جنبه‌ی نامعقول همیشه وجود دارد که با قدرت‌های فوق بشری ارتباط دارد و مردم نیز بر آن باور دارند.»

سازبندی

او استفاده‌ی بسیار خلاقانه‌ای از سازها می‌کند. از او سوال شد که قطعات را بر اساس چه المان‌هایی می‌نویسد؟ او جواب داد «خیلی اوقات زمانی که سر تقاطع‌ها ایستاده بودم چند سوال به ذهنم می‌آمد این که برای چه کسی باید بنویسم؟ و این بستگی به آن نوازنده‌ای داشت که قصد اجرای قطعات را کرده بود.» همچنین او چند سال بعد در مصاحبه‌ای گفت «موسیقی انتزاعی نیست و برای اجرای خاص یا انتخاب ارکستر فکر و تفسیر صورت می‌گیرد برای مثال قطعه‌ی موسیقی ادونچز برای ارکستر زهی در ابتدا یک کوارتت زهی بود و فکر می‌کردم بسیار موفق و کامل است.

بعد به یک فستیوال موسیقی زمستانی دعوت شدم. در آن جا ارکستر استروبوتین و دوست من یوها کانگاس که یک رهبر ارکستر است حضور داشتند. خیلی راحت قطعه را برای ارکستر زهی تغییر دادم و در مورد اجرای آن به ارکستر استروبوتین (Ostrobothnian Orchestra) به رهبری یوها کانگاس (Juha Kangas) فکر کردم.» در مجموع او پنج کار سولو دارد که منحصراً برای پیانو است.

همچنین وسکس فقط سه قطعه‌ی ارکسترال دارد که منحصراً برای ارکستر زهی است. این ماجرا تاییدی بر نگرش، علاقه‌ی خاص و شخصی آهنگساز به تمبرهای رنگارنگ، متعدد و متفاوت به خصوص برای سازهای زهی است همچنین نشان دهنده‌ی این است که احتمالاً او یکی از این سازها را می‌نوازد و آن کنترباس است. او در ابتدا قطعات سولو می‌نوشت و بعد به مجموعه‌های موسیقی که برای ارکستر زهی بود تبدیل شد. در نتیجه می‌توان گفت که با پدیده‌ای ناپایدار و متزلزل رو به رو هستیم.

درباره‌ی پتریس وسکس (VI) مطالب مشابه

چند تصویر از حضور نوازندگان در شهر تهران: ایستگاه‌های مترو (II)

چند تصویر از حضور نوازندگان در شهر تهران: ایستگاه‌های مترو (II)
4cd78095a0f5515eb629dd720d782ccc -

چند تصویر از حضور نوازندگان در شهر تهران: ایستگاه‌های مترو (II) موسیقی

2018-02-20 19:26:46







ایستگاه میدان انقلاب: در ایستگاه متروی میدان انقلاب، دو نقطه بیش از هر مکان دیگری محلّ تجمع نوازنده‌ها بوده است. اوّلی همکف ایستگاه دقیقاً پس از عبور از ورودی تنگ ایستگاه و پشت به سوپرمارکتی است که در یکی دوسال اخیر باز شده است. تنها دفعاتی که دیده‌ام نوازندگانی در این نقطه به اجرای موسیقی بپردازند دو نوازندهٔ دف و سه‌تار بوده است. این دو نوازنده یک زن و مرد حدوداً سی و چند ساله بودند. مرد سه‌تار می‌نواخت و زن هم دف. بعد از چند بار متوالی که آن‌ها را دیدم، دیگر هیچ‌گاه آن‌ها را ندیدم. ازدحام و سروصدای آن نقطه آن‌قدر زیاد است که نوازندهٔ سه‌تار همواره با میکروفون می‌نواخت و نوازندهٔ همراهش هم به‌جای آنکه مثلاً تنبک‌نواز باشد دف‌نواز بود؛ احتمالاً‌ هم برای آنکه صدای سازش راحت‌تر شنیده شود و هم اینکه ظرائف تنبک در آن فضا قابل شنیدن و درک کردن نبود.


آن‌ها تنها به اجرای قطعات بسیار معروف موسیقی دستگاهی می‌پرداختند، عموماً با مترهای شش‌تایی؛ مثل مرغ سحر. برای انتخاب مکان اجرایشان چارهٔ دیگری نداشتند:‌روبه‌روی آن‌ها آب‌خوری ایستگاه بود، کنارشان سوپرمارکت و سمت راستشان پله‌برقی‌های مترو. اگر از پله‌برقی هم پایین می‌رفتند به راهرویی می‌رسیدند که بسیار تنگ‌تر و شلوغ‌تر از آن بود که دو نوازنده را در خود جای دهد.



نقطهٔ دوم که مرکز تجمع این‌نوع نوازندگان است پایین همان پله‌برقی‌هایی است که به نقطهٔ اوّل منتهی می‌شود. راهروی طویل و تمام‌نشدنی ایستگاه متروی انقلاب هیچ فضایی برای توقف و نفس کشیدن باقی نمی‌گذارد و تنها نقطه‌ای که ممکن است کسانی بتوانند در آن بنشینند و سازی بنوازند همان پای پله‌برقی‌هاست، یعنی ابتدای راهرو که از یک‌سو با دیوار بسته شده است و درنتیجه نمی‌تواند مانند سایر بخش‌های راهرو مسیر عبور باشد.



با این‌حال، این فضا آن‌چنان فراخ نیست که بتواند بیش از یک‌ نوازنده را در خود جای دهد. بنابراین، باید نوازنده کسی باشد که هم بتواند ساز بزند و هم بتواند آواز بخواند و بدون نیاز به تجهیزات اضافی صدایش به‌اندازهٔ کافی در آن ازدحام به گوش برسد، آن هم نوعی از نواختن و خواندن که آن‌چنان ظرایفی نداشته باشد که شنیده نشدن بخش‌هایی از آن به دلیل نوفهٔ فراوان، ازدحام و تنگی فضا باعث ناقص به نظر رسیدن محتوای شنیداری آن شود.



نواختن گیتار به سبک پاپ و خواندن به همراه آن در این شرایط احتمالاً یکی از منطقی‌ترین گزینه‌هاست. تا جایی که به‌خاطر دارم تنها شکلی از اجرا که در این نقطه از ایستگاه شنیده‌ام و دیده‌ام به همین ترتیب بوده است. خواننده‌/نوازنده هم معمولاً قطعاتی از موسیقی پاپ را اجرا می‌کند؛ معمولاً ترانه‌هایی از شادمهر عقیلی و اِبی. هرچند بعضی از این نوازنده‌ها ظاهر خود را طوری می‌آرایند که این‌طور القاء کنند که از طبقات فرادستند، مثلاً کراوات می‌پوشند، امّا تشخیص اینکه چنین نیستند چندان دشوار نیست.

چند تصویر از حضور نوازندگان در شهر تهران: ایستگاه‌های مترو (II) مطالب مشابه

قطعاتی برای آموزش موسیقی

قطعاتی برای آموزش موسیقی
7f1f420847fd33815a63b667b39f7532 -

قطعاتی برای آموزش موسیقی موسیقی

2018-02-19 23:25:58






پنج شش سال پیش مقاله ای نوشتم در ارتباط با این موضوع که در سایت گفتگوی هارمونیک منتشر شد. به طور خیلی خلاصه می توانم بگویم که هدف از نوشتن آن مقاله که مقاله حاضر نیز در ادامه آن است آموزش نکاتی در موسیقی از طریق قطعاتی بود که به همین منظور ساخته بودم. پس از چند سال فرصت، انگیزه دوباره ای به وجود آمد برای پی گرفتن دوباره این جریان که قرار بود به نوشتن کتابی با همین محتوا ختم شود و به نوعی این مقاله مقدمه ای بر مجموعه مقالاتی است که در نهایت –در صورت مثبت بودن شرایط- به صورت کتاب منتشر خواهند شد.
باید بگویم که پس از گذشت چند سال تا حدودی روش کارم برای پیشبرد این جریان تغییر کرده است. به جز بازبینی قطعات پیشین و جایگزینی بعضی از آنها با قطعات جدیدتر، مهم- ترین تغییر افزودن متن توضیحی برای هرکدام از قطعات است. با این حال برای جلوگیری از طولانی شدن بی مورد متن و توضیح میزان به میزان قطعات(که چیزی شبیه گزارش فوتبال از آب درمی آید!) نام آکوردها (تا آنجا که نام استاندارد داشته باشند) بالای میزان ها ذکر خواهد شد و در بعضی زمینه ها تا جایی که مقدور باشد موارد ضروری مثل تغییر مد و… در صفحه نت مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
این مقالات طی چند فصل ارائه خواهند شد. در نخستین فصل تمرکز بر کاربرد مدهای کلیسایی است. دلیل پرداختن به آن هم این است که با وجود اینکه هنوز هم جریان اصلی موسیقی بر پایه گام های ماژور و مینور استوار است، ولی این مدها در قرن بیستم اهمیت فراوانی یافتند و تاثیرشان از موسیقی کلاسیک معاصر آهنگسازانی چون دبوسی، راول و استراوینسکی تا کمی جلوتر و در موسیقی فیلم، جز، راک، نیوایج و بسیاری سبک ها قابل مشاهده است. همچنین شباهت هایی که بین برخی مدهای کلیسایی با گام های موسیقی شرقی وجود دارد (بعضا با کمی تغییر) نیز لزوم پراداختن به آنها را بیشتر نمایان می سازد.
در بخش اول این فصل به صدادهی استاندارد این مدها پرداخته خواهد شد به طوری که کاراکتر ویژه آنها مورد بررسی قرار می گیرد. سپس شکل های تغییر یافته آنها، گام های مشابه آنها در موسیقی های شرقی و نیز استفاده خاصشان در سبک هایی بخصوص محور کار خواهند شد. در انتهای این فصل نیز در مورد موسیقی هالیوودی صحبت خواهد شد. منظور از موسیقی هالیوودی در اینجا مشخصا نوع خاصی از آن است که المان های ویژه ای از جمله به کاربردن مکرر مد لیدین، استفاده از آکوردهای مدیانت کروماتیک و… را داراست و استفاده از آن صرفا به هالیوود منحصر نمی شود و مخصوصا برای خلق فضاهای کمیک در فیلم ها و سریال های نقاط دیگر دنیا نیز مورد استفاده قرار می گیرد. برای تکمیل این بخش (موسیقی هالیوودی) احتیاج به یک پیشنیاز بود و آن ایجاد فضای ترسناک در موسیقی از طریق توالی های آکوردی بخصوصی است که مخصوصا در این نوع موسیقی بسیار رایج است. توضیح ضروری دیگر در این بخش این است که برای ملودی آن از یکی از ملودی- های شوبرت استفاده شده؛ به دلیل ویژگی های بسیار مناسبش برای قرار گرفتن در این ژانر. در این مورد در زمان ارائه مقاله مربوط بیشتر صحبت خواهد شد.
نکته بعدی در مورد شیوه ارائه مقاله هاست. سعی بر این است که یک روند نسبتا منظم زمانی برای قرار گرفتن در سایت رعایت شود. در خود مقاله ها نیز به جز بررسی قطعات فعلی، قطعات شاخصی هم از سبک های مختلف مربوط به آن موضوع معرفی خواهند شد.
در پایان می توانید نمونه صوتی قطعه ها که با سمپل تهیه شده اند به همراه تعدادی از پی دی اف های آماده شده را در زیر این مطلب دانلود نمایید.
لیست قطعات:







۱- لیدین








۲- دورین






۳- میکسولیدین







۴- فریژین






۵- میکسولیدین با ششم بمل شده (مینور ملودیک با شروع از درجه پنج)







۶- فریژین- شور







۷- فریژین- کاربردی در ایجاد فضای ترسناک در موسیقی تلویزیون






۸- فریژین- کاربردی در ایجاد فضای خالتور!






۹- فریژین دومینانت – کاربردی در ایجاد موسیقی فلامنکو







۱۰ – میکسولیدین – کاربردی در ایجاد موسیقی راک







۱۱- میکسولیدین – کاربردی در ایجاد موسیقی هند







۱۲- ایجاد ترس در موسیقی از طریق توالی آکورد






۱۳- موسیقی هالیوودی








۱۴- مدگردی
مجموعه ای از نت این قطعات را در یک فایل زیپ شده دانلود کنید.

قطعاتی برای آموزش موسیقی مطالب مشابه

صادقی: محمد نوری تکرار ناشدنی و خاص است

صادقی: محمد نوری تکرار ناشدنی و خاص است
624ea5e617a337fc56bb504714c2aa57 -

صادقی: محمد نوری تکرار ناشدنی و خاص است موسیقی

2018-02-18 15:25:59





محمدرضا صادقی


فقط به مسیری که از گذشته استاد نوری طی کرده اند نگاهی بیندازیم، خودش یک درس بزرگ می تواند باشد. امیدوارم شاگردان ایشان هم بتوانند در این مسیر قدم بردارند و راه درست را تشخیص بدهند. شیوه تدریس استاد هم پرداختن به تکنیک های خاص آواز کلاسیک بوده است، در حقیقت کار کردن در ابعاد تنفسی، بیانی و رزونانسی که مهمترین ویژگی های یک خواننده خوب به حساب می آید؛ روی این مباحث کار جدی می کردند و کمتر به مقوله خواندن ترانه در کلاس می پرداختند و باورشان بر این بود که اگر کسی می خواهد خواننده قابلی بشود چه کلاسیک و چه پاپ، می بایست از پروسه تکنیک آواز کلاسیک وارد بشود تا بتواند آواز کلاسیک یا یک پاپ فاخر و درخشان را ارائه کند. شاگردانی هم که کار تدریس آواز کرده اند مثل خود بنده همه تحت تاثیر همین شیوه آموزشی بوده ایم و الحق خودمان را مدیون محبت های بی دریغ ایشان می دانیم تا همیشه.



شما در شیوه تدریس و آواز چقدر خودتان را تحت تاثیر ایشان می دانید؟

محمد نوری آموزش های آوازیشان یک سو و آموزش های انسانی شان در سوی دیگری بوده است؛ گاهی حتی برجسته تر از صدایشان آن آموزش ها در کلاس هایشان شاگردان را علاقه مند می کرد و باعث حضور مداوم دوست دارانشان در کلاس ها می شد. همچنین بخش بزرگی از درآمد حاصله از اجراهای کنسرت و تولیدات آلبومی شان همیشه صرف امور خیریه می شد و برای کودکان هموفیلی و کودکان سرطانی کمک های مالی جمع می شد.



این کمک ها البته نه فقط در داخل کشور بلکه خارج کشور هم برای دانشجویان که نیازمند بوده اند هزینه می شد و گاه صرف هزینه های تحصیلی جوانان علاقمند می شود.



در شخصیت استاد نوری غرور جای نداشت، مگر غرور کاری و آن غرور، غرور زیبایی بود که به شاگردان شان هم آموزش داده می شد؛ آنها می آموختند که صدای شان را هر جایی خرج نکنند، مبادا هنرشان را بفروشند به ریالی و همیشه تولید یک اثر را در جهت هنر برای هنر می ستودند نه غیر از این. در رفتارهای اجتماعی شان بسیار متواضع بوده اند حتی با شاگردی که اولین بار وارد کلاس می شد. بسیار با خضوع و تواضع و خیلی مهربانانه با هنرجویان برخورد می کردند و همینطور با افراد جامعه…


بنده همیشه می دیده ام که به مدیریت اموزشگاه هایی که در آنجا درس می دادند سفارش می کردند که شما وضعیت مالی فلان شاگرد را ببینید اگر فشار مالی دارد، ایشان نیم بها پرداخت کنند.



ما هنرجویانی داشته ایم که در آمورزشگاهی که در خیابان بهار شمالی بود، به صورت رایگان می آمدند و از کلاس استفاده می کردند؛ چون امکان پرداخت هزینه ها را نداشتند و در حین حال جوانان بسیار مستعدی بودند. به هر صورت آموزش های استاد نوری ادامه دارد، همانطور که این آموزش ها بر ما تاثیرگذار بوده است بر شاگردان ما هم تاثیر گذار خواهد بود و قطعا نسل به نسل ای فرهنگ می چرخد و من باور دارم وقتی یک هنرمند مسیر را درست طی می کند، جماعت کثیری از مردم تربیت می شوند و در نتیجه یک هنرمند به نوعی پیامبر زمانه خودش هم می تواند باشد و جز این نیست؛ پیامبر ها همه تلاش در هدایت انسان ها داشته اند و من فکر می کنم محمد نوری یک انسان برجسته و خاص بوده است و البته تکرار ناشدنی.


صادقی: محمد نوری تکرار ناشدنی و خاص است مطالب مشابه