چند تصویر از حضور نوازندگان در شهر تهران: ایستگاههای مترو (I)
چند تصویر از حضور نوازندگان در شهر تهران: ایستگاههای مترو (I) موسیقی
2018-02-13 16:05:48
رابطهٔ شهر و موسیقی رابطهای کمسابقه نیست. موسیقیدانان پاتوقهای خاص خود را داشتهاند، بعضی خیابانها بیش از همه میزبان نوای سازشان بوده یا حتّی بعضی مراکز بهطور تاریخی محلّ همنشینی آنها یا قرارهای کاری گذاشتن بین آنها بوده است. میدانیم که قهوهخانههای صفوی اصفهان گاه محلّ تجمع گروههای مطربی و گاه رقاصان روسپی یا پسربچههای زنپوش بوده است؛ سنّتی که تا امروز بهصورت پراکنده در کشورهایی مانند افغانستان به حیات خود ادامه میدهد. میدانیم که قهوهخانههای بعضی از شهرهای ترکنشین پاتوق کاری و شخصی «عاشیق»ها هستند و ذات وجودی و کارکردی آنها رابطهای تنگاتنگ با حضور این عاشیقها دارد (۱). مثالهایی از این دست چندان کمشمار نیستند، امّا اگر پدیدههای معاصر را بررسی کنیم، به چه شکلهایی از این رابطه برمیخوریم؟
بهزعم من یکی از جالبترین این روابط در تهران امروز حضور نوازندگان خیابانی در مراکز شهری است. یکی از اصلیترین این مراکز تجمع نوازندگان در شهر تهران ایستگاههای مترو است؛ فضاهایی که برخلاف فضاهای شهری عمومی اصولاً ساخته شدهاند تا مسافری از آنها بگذرد نه آنکه بایستد و وقتش را بگذراند یا بهصورت جدّی به نوایی گوش بسپارد.
در نوشتهٔ حاضر تنها به توصیف چند تجربه از مشاهدهٔ این نوازندگان در ایستگاههای مترو میپردازم و چند برداشت پراکندهٔ حاصل از این مشاهدات را بازمیگویم. این مشاهدات اگر در کنار مشاهدات دیگر قرار گیرند میتوانند از جنبههای گوناگون تفسیر شوند و سوالهایی جدّی را برانگیزند: چرا نوازندگان پاپی که قطعات معروفتر را اجرا میکنند بیشتر مایلند به ایستگاههای مرکزی بروند؟
چرا و چگونه در بعضی از ایستگاههایی که چندان هم شلوغ نیستند، ترافیکی از نوازندگان ایجاد میشود که به انواع و اقسام سبکها مینوازند؟ چرا در ایران برخلاف کشورهای دیگر موسیقی نواختن در شهر بهجای آنکه به عرصهٔ باز شهری بیاید معمولاً، و نه همیشه، به فضای سقفدار مترو منتقل میشود؟
چرا در ایران موسیقی خیابانی در بسیاری از موارد مترادف نوعی تکدیگری، هم در ذهن مخاطب، هم نوازنده و هم مدیریت شهری است و درنتیجه معمولاً به بازاجرای قطعات شناختهشدهٔ مردمپسند محدود است، در حالیکه اکثر کشورهای دیگر در بسیاری از موارد موسیقی نواختن در خیابان نوعی تجربهٔ موسیقایی/هنری برای پیشرفت و شنیده شدن است؟
چرا در بعضی کشورها و شهرها آییننامههای حمایتی برای اجرای نوازندگان خیابانی وضع شده است و سازوکاری دقیق و رسمی برای اجرای آزادانهٔ آنها در فضاهای شهری وجود دارد، امّا نوازندگان ایرانی گویی نوازندگانی غیررسمی هستند که انگار از بد حادثه به پناه میآیند؟
تمام این سوالها لایق این هستند که به آنها فکر شود و دربارهشان نوشته شود، امّا در این نوشته و شاید نوشتههای بعد، شاید تنها بهمنزلهٔ شروع بحث، به بازگویی بعضی از مشاهدات شخصی خود میپردازم. این مشاهدات تجربهها بیش از هرچیز در آن ایستگاهها اتفاق افتاده که در آنها بیش از سایر ایستگاهها رفتوآمد داشتهام و بنابراین میتوانم تصویر درستتری از آنها ارائه دهم.
پی نوشت
۱- برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهٔ نقش قهوهخانه بهمثابه فضایی عمومی در شهر که در رابطهای تنگاتنگ با زندگانی حرفهای/موسیقایی عاشیقهاست، نگاه کنید به: نیکآیین، بهرنگ. ۱۳۹۵. قهوهخانه و فرهنگ شعری-موسیقایی عاشیقی. انسانشناسی و فرهنگ. نیز: همو. ۱۳۹۵. عاشیق و جایگاه فعلی او در تویهای زنجان: رابطهٔ متقابل میان عاشیق، موسیقی و مخاطبانش. پایاننامهٔ کارشناسی ارشد رشتهٔ قومموسیقیشناسی، دانشگاه تهران.